|
- L’OSPITE È COME IL PESCE DOPO TRE GIORNI PUZZA میهمان مثل ماهی است که بعد از سه روز بو می دهد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
چنانچه صفت تفضیلی باشد "کمتر + صفت" یا "صفت عکس + تر" ترجمه می شود و اگر کمیت نما باشد به معنی "مقدار کمتری (از)" است.
- less فقط برای اسامی غیر قابل شمارش به کار می رود بنابراین تنها در صورتی که اسم پس از آن غیر قابل شمارش باشد کمیت نما است و در مواقع دیگر صفت را تفضیلی می کند
less big apples
سیب های کمتر بزرگ / سیب های کوچک ترless: adv)a)
less important rules
قواعد کم تر مهم / قواعد کم اهمیت ترi(less: adv)
the less difficult exercise
تمرین کم تر سخت / قواعد آسان ترi(less: adv)
less practical techniques
قواعد کم تر مهم / قواعد کم اهمیت ترless: adv)a)
the less strong column
ستون کمتر قوی / ستون ضعیف تر i(less: adv)
the less bright color
رنگ کمتر روشن / رنگ تیره ترi(less: adv)
less pure gold
طلای کمتر خالص / طلای ناخالص ترless: adv)a)
مقدار کمتری طلای نابi(less: M1)
less contaminated water
آب کمتر آلودهless: adv)a)
مقدار کمتری آب آلودهi(less: M1)
less expensive cars
خودروهای کمتر گران / خودروهای ارزان ترi(less: adv)
less hot drink
نوشیدنی کمتر داغ / نوشیدنی خنک ترless: adv)a)
مقدار کمتری نوشیدنی داغless: M1)a)
* drink غیر قابل شمارش است اما drinks قابل شمارش است و به انواع نوشیدنی دلالت دارد.
less hot drinks
نوشیدنی های کمتر داغ / نوشیدنی های خنک ترless: adv)a)
- صفات به دو گونه کمی و کیفی تقسیم می شوند. صفات کمی با کمیت فیزیکی مشخص قابل اندازه گیری است مثلhot (°C)i یاbig (m, cm)i؛ اما صفات کیفی خط مبدأ دارند و نسبی و سلیقه ای هستند مانند زیبایی. برای این گونه صفات از شبه جمله های موصولی استفاده می کنیم.
less beautiful girls
دختران کم تر زیبا / دخترانی که از زیبایی کم تری برخوردارندi(less: adv)i
less clever students
دانشجویان کم تر باهوش / دانشجویانی که از هوش کم تری برخوردارند / دانشجویان کم هوش ترi(less: adv)i
much:
- چنانچه کمیت نما باشد به معنی "مقدار زیادی" و اگر قید تشدید باشد به معنی "بسیار" است.
- much فقط در صورتی که با اسم غیر قابل شمارش بیاید می تواند کمیت نما باشد.
much beautiful girls
دختران بسیار زیبا (much: adv)
much important rules
قواعد بسیار مهمl(much: adv)
the much difficult exercise
تمرین بسیار سخت (much: adv)
the much practical techniques
تکنیک های بسیار کاربردی (much: adv)
much strong columns
ستون های بسیار قوی (much: adv)
much pure gold
طلای بسیار ناب (much: adv)
مقدار زیادی طلای ناب l(much: M1)
much contaminated water
آب بسیار آلوده (much: adv)
مقدار زیادی آب آلوده (much: M1)
the much polluted air
هوای بسیار آلوده (much: adv)
مقدار زیادی هوای آلوده (much: M1
Intensifiers (قیود تشدید):
بسیار (خیلی)much , very , so , quite , pretty , far + adj / adv
بیش از حد، بسیارtoo + adj / adv
این چای داغ است This tea is hot
این چای برای نوشیدن بیش از حد داغ است This tea is too hot to drink
این اقیانوس بسیار عمیق است This ocean is far / pretty deep
این اقیانوس برای اکتشاف بیش از حد عمیق است This ocean is too deep to explore
نکته: گاهی اوقات این قیود یکدیگر را نیز تشدید می کنند. هر گاه پس از too قید تشدید بیاید به معنی بسیار است نه بیش از حد.
این اقیانوس بسیار بسیار عمیق است This ocean is too much deep
این اقیانوس برای اکتشاف بیش از حد عمیق است This ocean is much too deep to discovery
* چون از بیش از حد بیشتر نداریم اینگونه ترجمه می شود.
بیش از حد < ---- much too adj / adv to v
بسیار بسیار < ---- too much adj / adv
* بعد از too much امکان ظهور to+v وجود ندارد چون دیگر معنای بیشتر ندارد. ترکیب هایی که به معنی بیش از حد است با to v می آید و معنی را منفی می کند.
این چای برای نوشیدن بیش از حد داغ است (قابل نوشیدن نیست) This tea is too hot to drink
این چای بسیار بسیار داغ است This tea is too much hot
این چای برای نوشیدن بیش از حد داغ است This tea is much too hot to drink
- rather و fairly قید تشدید نیستند و صفت را توصیف می کنند. ترجمه آنها "نسبتاً" است. مثلاً fairly slowly و rather slowly نسبتاً آهسته ترجمه می شوند
the very:
- the very اگر قبل از اسم بیاید نه قید تشدید است و نه کمیت نما، بلکه صفت اشاره است و "همان" ترجمه می شود.
همان کتاب ها the very books
همان ماژیک the very marker
اینها همان کتابهایی هستند که دیروز به من دادی These are the very books you gave me yesterday
این همان ماژیکی است که دیروز خریدم This is the very marker I bought it yesterday
نکته: چون the very کمیت نما نیست و صفت اشاره است برای اسم آن محدودیت نداریم.
همان روغن the very oil
نکته: the در the very سمبلیک است و می تواند با my, ..., this, that, ... ,such جایگزین شود.
همین کتاب ها these very books
همان مرد that very man
همین چشمهایم my very eyes
من تو را با همین چشمهایم دیدیم I saw you with my very eyes
جلوی همین چشمهایم داشت دروغ می گفت She was lying before my very eyes
نکته: اگر the very مرجع نداشته باشد ترجمه آن "خاص"، "ویژه" و "معین" است.
مشکل خاص the very problem
نکته: very هرگز کمیت نما نبوده و نمی تواند بعنوان کمیت نما قبل از اسم بیاید
این جمله نادرست است <-- we have very problems
نکته: وقتی پس از very صفت یا قید ظاهر شود معنی بسیار می دهد.
این غذا بسیار لذیذ است This food is very delicious
most:
- اگر most به تنهایی بیاید و قبل از آن the نباشد ابهام ندارد. در این صورت کمیت نما و به معنای "اکثر" است.
اکثر دختران زیبا در رستوران x غذا می خورند Most beautiful girls eat at x restaurant
ا- the most یا قید عالی ساز و ترجمه اش "صفت+ترین" است، یا کمیت نما و به معنای "بیشترین" است. در صورتی که صفت پس از آن تک هجایی باشد صرفاً کمیت نما است و چنانچه اسم پس از آن قابل شمارش مفرد باشد فقط قید تفضیلی ساز است. در بقیه موارد ابهام دارد و باید با توجه به متن مشخص کرد که کمیت نما یا قید تفضیلی ساز است.
اکثر دختران زیبا most beautiful girls
the most beautiful girls
زیباترین دختران (most: adv)
بیشترین دختران زیبا (most: M1)
اکثر قواعد مهم most important rules
the most important rules
مهم ترین قواعد (most: adv)
بیشترین قواعد مهم (most: M1)
اکثر رویدادهای عجیب most strange events
the most strange events
بیشترین رویدادهای عجیب (most: M1)
*strange تک هجایی است و برای عالی و تفضیلی کردن آن از more و most استفاده نمی شود و با est و er تفصیلی می شود. بنابراین the most در اینجا قید تفضیلی ساز نیست و فقط کمیت نما است.
the most difficult exercise
سخت ترین تمرین (most: adv)
اکثر خطوط راست most straight lines
the most straight lines
بیشترین خطوط راست (most: M1)
اکثر رنگ های روشن most bright colors
the most bright colors
بیشترین رنگ های روشن (most: M1)
اکثر فرایندهای کاربردی most practical processes
the most practical processes
کاربردی ترین فرایندها (most: adv)
بیشترین فرایندهای کاربردی (most: M1)
the most purified gold
خالص ترین طلا (most: adv)
بیشترین طلای خالص (most: M1)
the most contaminated water
آلوده ترین آب (most: adv)
بیشترین آب آلوده (most: M1)
the most hot drinks
داغ ترین نوشیدنی (most: adv)
بیشترین نوشیدنی های داغ (most: M1)
the most shallow rivers
کم عمق ترین رودخانه (most: adv)
بیشترین رودخانه های کم عمق (most: M1)
نکته: most of the کمیت نما و به معنی "بخش اعظم" / "اکثر" است و محدودیت اسم نیز ندارد.
اکثر کتاب most of the book
اکثر کتاب ها most of the books
بخش اعظم شکر most of the sugar
بخش اعظم آب most of the water
fewer:ا
-ا fewer هیچ گاه ابهام ندارد، همیشه کمیت نما است و "تعداد کمتری" ترجمه می شود.
تعداد کمتری کتاب انگلیسی fewer English book
تعداد کمتری تمرین آسان fewer easy exercise
تعداد کمتری قاعده مهم fewer important rules
تعداد کمتری خط راست fewer straight lines
تعداد کمتری مسئله پیچیده fewer complicated problem
کمیت نماهای مرکب (Compound Quantifiers):
- فهرستی از کمیت نماهای مرکب در زیر آمده است که در پست های بعد به آنها می پردازیم.
a lot of
lots of
plenty of
the whole
the entire
all the
a great (good/ surprising) deal of
a large (small/ great/ good/ surprising/ considerable/ overwhelming/ terrible ...) amount(s) of
a large (great/ huge/ ...) quantity(s) of
a large (small/ ...) sum(s) of
a great (good/ ...) many of
a large number of
a number of
a couple of
a pair of
a dozen of
hundreds of
of واحدهای دهگان جمع
scores of
none of
of کمیت نماهای ساده
a few
a little
این کمیت نماها یک کلمه هستند و of متعلق به خودشان است و بعد از آن the نمی خواهد. در صورتیکه بعد از کمیت نماهای ساده که با of بیاید وجود the ضروری است
ایران -فارس - شیراز-اندیشه بیان قلم شهرراز-مرکز ترجمه STC- دارالترجمه STC
|
|
تاریخ درج خبر:27 دي ,1394 9:45 ق.ظ |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|