• L’OSPITE È COME IL PESCE DOPO TRE GIORNI PUZZA میهمان مثل ماهی است که بعد از سه روز بو می دهد
 
 

 
You can not serve God and mammon
 
هم خدا خواهی و هم دنیای دون
 
این محال است و جنون ای ذولفنون
 
You may end him but you’ll not mend him
 
توبه گرگ مرگ است.
 
You can lead a horse to water, but you can’t make him drink
 
هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.
 
You win some/a few, you lose some/a few
 
زندگی برد و باخت دارد.
 
You are what you eat.
 
 غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.
 
You have take the good with the bad
 
باید خوب را با بد پذیرفت.
 
A Younger idler, an old beggar
 
جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.
 
در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.
 
You reap what you sow.
 
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
 
دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم
 
You pay your money and you take your choice
 
هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.
 
You can do anything, but not everything
 
شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.
 
You can’t put the clock back
 
گذشته ها گذشته است.
 
Years teach us more than books
 
سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.
 
You want a thing done, do it yourself
 
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
 
You can’t keep a good man down
 
 خواستن توانستن است.
 
You saw nothing, you heard nothing
 
شتر دیدی ندیدی.
 
You took the words out of my mouth
 
جانا سخن از زبان ما می گویی.
 
You are scraping the bottom of the barrel.
 
ملاقه ات به ته دیگ خورده است.
 
You can’t win.
 
مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.
 
You can educate a fool, but you can not make him think
 
آدم احمق را می توان تربیت کرد  اما نمی توان به تفکر واداشت.
 
You can’t have your cake and eat it too
 
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
 
You can’t take it with you when you die
 
ثروت را به هنگام مرگ با خود  به گور نتوان برد.
 
You can not put out a fire with oil
 
آتش را با آتش خاموش  نتوان کرد.
 
You can not wash a black a more white
 
که زنگی به شستن نگردد سفید.
 
You can not catch old birds with chaff.
 
عنقا را به دام نتوان گرفت.
 
You must lie on the bed you have made
 
خود کرده را تدبیر نیست.
 
You are a back seat driver
 
کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.
 
You  may know by a handful the whole sack
 
مشت نمونه خروار است.
 
You can not burn the candle at both ends
 
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
 
You can’t dance at two weddings.
 
با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.
 
You can’t mend a broken egg
 
آب رفته به جوی بر نگردد.
 
You can not sell the cow and drink the milk
 
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
 
You buy land, you buy stones, you buy meat, you buy bones
 
گنج بی مار و گل بی خار نیست.
 
You can not get blood out of stone.
 
از آب کره نتوان گرفت.
 
Your love will be in my heart at all times.
 
اگر مرگم به نامردی نگیرد      مرا مهر تو در دل جاودانی ست
 
و گر عمرم به ناکامی سر آید   تو را دارم که مرگم زندگانی ست
 
Your wish is my command
 
از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.
 
جسم و جان و هر چه هستم  آن توست      حکم و فرمان جملگی فرمان توست
 
You must grin and bear it
 
باید بسوزی و بسازی.
 
You can’t see the wood for the trees.
 
آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.
 
You can’t make bricks without straw
 
با دست خالی نمی توان کاری انجام داد.
 
You can not get a quart into a pin pot
 
نمی توان بحر را در کوزه ریخت.
 
You are responsible for you
 
مرکز ترجمه stc
www.stctranslation.ir
info@stctranslation.ir
https://instagram.com/stctranslation
https://telegram.me/stctransaltion
09387262415
09175642503
 
ترجمه مقالات تخصصی - ترجمه مقالات دانشجویی - ترجمه مقالات مهندسی - ترجمه متون - ترجمه دانشگاهی
تاریخ درج خبر:10 فروردين ,1397 5:50 ق.ظ

 

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

 
عبارت درون کادر

کلیه حقوق این سایت برای مرکز ترجمه STC محفوظ است