|
- L’OSPITE È COME IL PESCE DOPO TRE GIORNI PUZZA میهمان مثل ماهی است که بعد از سه روز بو می دهد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مطالعات ترجمهای مقدمه ای بر تاریخچه توسعه ترجمه
قسمت اول توسعه ترجمه
مطالعات ترجمهای مقدمه ای بر تاریخچه توسعه ترجمه (سمعی و بصری) قسمت دوم
1- شروع تئوریهای جدید: مطالعات ترجمه
از آغاز قرن بیستم به بعد، برای فراگیری زبان خارجی در برخی کشورها از روشی که روش ترجمه-گرامر نامیده میشود، استفاده شده است که منشا آن از روشهای یونانی و لاتین گرفته شده است. این روش از مطالعه زبان در ادامه برای زبانهای جدید استفاده شد که بر یادگیری از قوانین گرامری زبان هدف تمرکز داشتند و سپس ترجمه تحت الفظی داشتند (ماندی، 2008:7). تمرین ترجمه به عنوان یک روش یادگیری زبان خارجی یا خواندن متن زبان خارجی در نظر گرفته میشود. در ادامه، روش ترجمه – گرامر با ظهور روش ارتباطی در دهه 1960 و اوایل دهه 1970، حذف شد. این روش بر توانایی طبیعی دانش آموزان بر یادگیری زبان جدید و تلاش برای استفاده روزمره در کلاسهای درس به عنوان زبان صحبت به جای استفاده از عبارات موجود، تمرکز دارد. در نتیجه، این روش جدیدی مستلزم رها کردن روش ترجمه به شکل کلاسیک آن بود.
در نیمه دوم قرن بیستم، نسل جدیدی از محققین بر هدف مشابهی کار کردند: برای ایجاد تحلیل سیستماتیک بیشتر ترجمه بود. تمامی آنها روش زبان نزدیکتر مورد علاقه شان بود. با ظهور این تئوریهای جدید، یک روش جدید به وجود آمد: تئوری ترجمه یا مطالعات ترجمه، که traductologie ortraductología نامیده میشوند.
سپس من باید جزئیاتی در رابطه با تعریف مفهوم ترجمه ارائه دهم. این واژه به دو شکل ارجاع داده میشود: نتیجه- متن که ترجمه شده است به عنوان محصول ترجمه محسوب میشود.
فرایند ترجمه بین دو زبان نوشتاری مختلف شامل ترجمه تغییر متن اصلی نوشته شده (ST) در زبان اصلی (SL) به متن نوشته شده (TT) در زبان مختلف میباشد (ماندی، 2008: 5). آمپارو هورتادو تعریف یا تمایزی بین ترجمه و تئوری ترجمه (traductologie یا traductología) ارائه نموده است که در زیر بدان اشاره شده است:
ترجمه یک عمل است؛ مطالعات ترجمه ای بازتابی از دانش بصورت تئوریکی است. مترجم یک ترجمه کننده حرفه ای است، (متن انگلیسی نیست...)
طی دهه 1980، نیومارک (1988 الف) این حقیقت را که هیچ نوشته زیادی در رابطه با این تئوری ترجمه وجود ندارد بیان داشته است و همکاری های جدیدی ضروری بوده است:
در رابطه با حجم ترجمه، مطالب کمی نوشته شده است. مفاهیم بیشتری نادیده گرفته شده است.:سهم ترجمه در توسعه زبانهای ملی در رابطه با معنی، تفکر و زبان فراگیر یا عامه میباشد (1988 الف: 4).
محقق بریتانیا تاکید کردند که نایدا اولین زبان شناسی بوده است که درباره ترجمه خود سروکار بوده است، و او به طور برجسته ای این موضوع که ترجمه نوعی علم است را رد کرده است یا بر نوعی نظریه ارتباطی اصرار ورزیده است (نیومارک، 1988 الف: هفتم). سهم اصلی نیومارک تمایزی است که او بین مفهوم ارتباط و ترجمه معنایی ایجاد کرده است میباشد: تئوری ترجمه از زبان شناسی تطبیقی مشتق شده است و درون زبان شناسی، عمدتاً مفهومی از معناگرایی میباشد؛ تمامی سوالات معنایی مرتبط با تئوری ترجمه ای است (1988 الف: 5).
نیومارک اشاره کرده است که در جهت قادر بودن برای یک متن، هر فرد باید آن را در ابتدا بفهمد و تحلیل کند. برای نائل شدن به این هدف، تئوریهای ترجمه ای باید معیاری باشد که توسط مترجم دنبال شود. با توجه به متن، مترجم باید دیدگاههای شخصی (زن یا مرد) در رابطه با متن را فراموش کرده و بدنبال منظور نویسنده حرکت کرده و هرگز آن را تغییر ندهد. توجه مترجم، باید به گونه ای باشد که او سعی بر ایجاد احساسات اصلی یا توام کردن حس فرهنگی SL داشته باشد. خواننده و تنظیمات متن: مترجم باید فکر کند که خواننده ای همسن، هم جنس و هم گروه و هم تحصیل در جهت انجام ترجمه است. و کیفیت نوشتن و حق متن را ادا کند. مترجم باید در صورتی که متن به خوبی نوشته شده باشد و اگر نویسنده SL حق مالکیت بخوبی شناخته شده باشد، بخوبی آن را به حساب بیاورد (1988: 20-21).
علاوه بر این، در جهت ایجاد نظم و انضباط در ترجمه، من باید به جزئیاتی در بخش بعد بدنبال طرح ادوین گنتزلر که چگونگی این نظم را افزایش داده است، اشاره کنم. گنتزلر (2001: 5- 131) در آغاز تئوری ترجمه به ساختارگرایی و پنج روش برای ترجمه متمایز که از دهه 1960 آغاز شده است، اشاره کرده است. کارگاه ترجمه امریکای شمالی، تئوری نغز توسط گئورگ مونین؛ علم ترجمه؛ مطالعات اولیه ترجمه؛ تئوری چندنظامی، و ساختارشکنی.
3-1- کارگاه ترجمه امریکای شمالی
تا زمانی که دو مورد نظریه و عملی از هم تفکیک شدند، ترجمه تنها شامل فرایند یادگیری زبان بود که از ادبیات مقایسه ای کارگاه های ترجمه و تحلیل برابر سنجی آغاز شده بود. مفهوم کارگاه ترجمه یک عملیات مشترک یا معمولی در سرتاسر ایالات متحده در طی دهه 1960 بود. این مفهوم عمدتاً در یواآ و پریستون و برپایه عقیده آی، ای، ریچاردز که کارگاه های خواندن و انتقاد عملیاتی در دهه 1920 را آغاز کرد، تقویت شد. اگرچه بیشتر از لحاظ مکانیکی نسبت به خلاقیت علاقه ای در عموم مردم مشاهده شده بود. محقق بلژیکی، تئو هرمانز (2007) در رابطه با حقیقت نقش ترجمه برای حرکت از کارگاه عملیاتی به دوباره تعریف شدگی سخنرانی کرده است (2007: 81-84). روش ادبیات مقایسه ای به طور همزمان ظهور یافته و شامل مطالعه و مقایسه ادبیات در مسیر ترجمه و بین فرهنگی بوده است. این مطالعه به حد اعلی خود رسید که امروزه از آن به عنوان مطالعات فرهنگی نام میبرند، که من قصد دارم سدر ادامه در این متن به آن بپردازم که محققان نماینده در این رابطه عبارتند از: آندره لفوره، جوز لمبرت، تئو هرمانز، ایتامار ایون-زوهر، گیدئون توری و سوزان بزنت.
3-2- تئوری نغز گئورگ مونین
دیگر مطالعات در ترجمه طی دهه 1950 و 1960 شامل آن دسته از مطالعات گئورگ مونین بود که موضوعات زبان شناختی ترجمه را توضیح داد. مونین اشاره نموده است که در دهه 1960 هیچ مطالعه دیگری بر این موضوع در اروپا در کنار کارهای صرف عملی وجود نداشت: دانشگاههایی مانند جنووا، پاریس، نپال، هیدلبرگ، ماینز، لوون و غیره و دوره تحصیلی در رابطه با ترجمه دارند؛ اگرچه روشهای تدریس آنها شامل فعالیت عملی در زبان طی ترجمه بدون سروکار داشتن با خود تئوری میباشد (مونین، 1963: 26).
براساس بیانات مونین، تمامی استدلالهای بر خلاف ترجمه در تنها یک مورد ساده سازی شد: که اصلی نیست. در صورتی که ما این را تحت عنوان مرجع قرار دهیم، ما آن را برای کسب نتیجه کامل پیدا خواهیم کرد، و ما شاید نتیجه بگیریم که ترجمه محتمل نباشد. با این حال، ترجمه یک نقش ضروری حیاتی و نامطمئن در تعاملات و فرهنگ بشر انجام میدهد و کارهای چندگانهای از ادبیات برای دسترسی که ممکن است رد شود، ایفا میکند. مونین دیدگاههای اندکی را حاصل کرد که او چگونه باید یک متن را ترجمه کند: یکی از این عقاید کلمه به کلمه است که از 46 سال قبل از میلاد، به ارث رسیده است. این ترجمه لفظی ترجمه بسیار وفادار به حالت اصلی است، که به متن توجه شده و کلمات تک به تک ترجمه میشوند.
3-3- علم ترجمه: مفهوم هم ارزی
نمایندگان اصلی نوام چومسکی و یوگن نایدا است. اولین محققانی که از کلمه هم ارزی استفاده کردند، ژان- پائول وینای وژان داربلنت (1958)، رومن ژاکوبسون (1959)، یوگن نایدا (1959)، و جی سی کتفورد (1965) بود. براساس گفته های هورتادو (2001: 204)، مفهوم هم ارزی به بحث گذاشته شد و توسط بسیاری از نویسندگان عمدتاً به دلیل اهمیت در فرایند تعریف ترجمه مانند رادولف والتر ژامپلت، یوگن نایدا، چارلز تابر، جی سی کتفورد، اووتو کده، البرت نیوبرت، جوزف فیلیپک، ماریان لدرر، دانیکا اسلسکودیچ، ولفارم ویلز، جی سی مارگوت، آریه نیومن، جولیان هوس، کاترینا ریب و هانس ورمیر، مری اسنل-هورنبی، باسیل و یان میسون، ادوین گنترلز و غیره، مطالعه شد. تئوریهای این محققان در رابطه با مفهوم هم ارزی بسیار است و در چندین شکل آمده است، بنابراین من باید تنها مفهوم هم ارزی در این بخش در رابطه با ژاکوبسون بررسی کنم.
ساختارساز روسی رومن ژاکوبسون (1959) سه دسته برای تفسیر مفهوم ترجمه پیشنهاد نموده است: ترجمه بین زبانی یا rewording: تفسیر نشانه های زبانی لفظی توسط معادلهایی از دیگر نشانه های زبان مشابه؛ ترجمه درون زبانی یا ترجمه مناسب یک روش سنتی ترجمه است: تفسیر نشانههای زبانی توسط معادلهای برخی دیگر زبانها. این دسته از انجایی که شامل ترجمه یک متن به زبان دیگر است، حالت اصلی یا خالص محسوب میشود؛ ترجمه intersemiotic یا Transmutation: تفسیر نشانه های زبانی لفظی توسط معادلهایی نظامهای نشانه ای غیر زبانی (هنگامی که متن به متن غیر لفظی مانند موزیک، فیلم یا نقاشی ترجمه میشود) (ژاکوبسون، 1959-1966:233).
ژاکوبسون مشکل هم ارزی در زبانهای مختلف را با تاکید بر این حقیقت که هم ارزی کاملی بین کلمات در زبانها وجود ندارد، نشان داده است: به عبارت دیگر، در سطح ترجمه درون زبانی، هیچ هم ارزی کاملی بین واحد-کد معمولاً وجود ندارد (1959: 233). مثال ارائه شده توسط این محقق مفهوم کلمه انگلیسی پنیر است که او بیان داشته است که مفهوم پنیر در زبان مادری آن، Syr متفاوت با آن است. تئوری او بر پایه این نظریه است که syr در روسی شامل پنیر روستایی نیست زیرا در این زبان این به معنای tvarok است. این محقق دلایلی آورده است که: هم ارزی در تفاوت مشکل کاردینال زبان و مشکل اساسی زبانشناختی است (ژاکوبسون، 1959: 233). نیومارک (1988 الف:39)، برخلاف او، فکر میکند که تمامی ترجمه ها بر پایه ضمنی، تئوری زبانی است و همگی با ژاکوبسون در این جنبه بطور کامل موافق نیستند.
3-4- مطالعات اولیه ترجمه ای: جیمز هولمز
درتلاشی برای پیدا کردن اطلاعات بیشتری در رابطه با دستورالعملهای ترجمه ای برخلاف تئوری ترجمه، مطالعات ترجمه ای با جیمز همولمز و آندره لفورهبه عنوان مهمترین پیشتازان این زمینه، تظاهر یافته بود.
بر پایه ساختارشناسی روسی، مطالعه ترجمه به عنوان موضوعی آکادمیک هنگامی که جمیز هولمز آن را برای مطالعه نظم در شصت سال پیش مهم دانستند، آغاز شد؛ نام ارائه شده به نظم هولمز مطالعات ترجمه ای یا traductología و traductologie در اسپانیایی و فرانسوی بترتیب بود.
با این حال، تخصیص مطالعات ترجمه ای به نظر میرسد بر تمامی موارد در دسترس در انگلیسی مناسب باشد و سازگاری آن به عنوان شکل استانداردی برای دیسیپلین یا نظم در جهت از بین بردن سردرگمی و بدفهمی محسوب میشود (هولمز، 1975-1994:70).
هدف اصلی تغییر ترجمه از فرایند یادگیری زبان به رشته تحقیقاتی اکادمیک میباشد؛ هولمز آن را به عنوان علمی ارائه داده است و نام مطالعات ترجمه ای را در مقاله خود تحت عنوان "نام وطبیعت مطالعات ترجمهای" برای طراحی هر تحقیق تمرکزیافته بر مطالعه ترجمه طبیعت تجربی نظم یا دیسیپلین پیشنهاد کرده است (هولمز، 1975-1994). او سپس TS را یه سه زیرگروه تقسیم نمود: توصیفی، تئوریکی و کاربردی (هولمز، 1975-1994: 71، 73، 77).
در این مقاله، هولمز دو هدف اساسی مطالعات توصیفی و تئوریکی را بحث نموده است: برای توصیف ظاهر ترجمه و ترجمه کردن زمانی که آنها را در کار تجربی خود استفاده کردند (مطالعات ترجمه ای توصیفی، از این پس DTS) و برای ایجاد مبانی عمومی از طریق اینکه این ارایش بتواند توضیح داده شده و پیش بینی شود (تئوری ترجمه، از این پس، TTh) (هولمز، 1975-1994: 71).
زیردسته توصیفی بر مطالعه نتیجه یا محصول موجود (مطالعه متنی) و نتیجه ترجمه خاص (مطالعه فرایند) که کارایی خاصی در فرهنگ هدف (مطالعه زمینهای) دارد، تمرکز دارد. زیردسته دوم، تئوری ترجمه، هدفش ایجاد پارامترها و مدلهای عمومی است که بتواند به تفسیر و پیش بینی ترجمه کمک کند. تفاوت اصلی بین این دو آن است که DTS تلاش دارد تا ارایش یا ظاهر ترجمه را توصیف کند در حالی که مطالعات ترجمه ای تئوریکی تلاش دارند تا مبانی های عمومی برای پیش بینی و توضیح برخی حقایق در شکل صریح خود ایجاد کنند. در نهایت، زیردسته ترجمه کاربردی بر یادگیری، اهداف تارخی و اساسی تمرکز خواهد داشت. در 30 سال بعد از آن، در هم اکنون، تقویت دیسیپلین یا نظم آشکارتر است زیرا مطالعات ترجمه ای براساس روش شناسی استوار است. هولمز بیان داشته است که ضرورت دیگر راههای ارتباطی، از مسیر کوتاهتر دیسیپلین سنتی برای رسیدن به تمامی کارهای محققان در این زمینه برخوردار هستند (1975-1994: 68).
شکل بعدی دیدگاه هولمز براساس TS را نشان میدهد: مطالعات ترجمه ای تئوریکی و توصیفی که او براساس خلوص دسته بندی نموده است و مطالعات ترجمه ای کاربردی که او ارجاع داده است بدنبال کلمات باکونز (of use rather than of light) آمده است (1975-1994: 77).
براساس شکل هولمز به عنوان منبع، میتوان گفت که مطالعات ترجمه ای توصیفی میتواند به سه زیر دسته تقسیم شود: مطالعات ترجمه توصیفی متمایل به نتیجه یا محصول- که ترجمه توصیف شده و با مسیر همزمان و روندی تاریخی زبانی مقایسه شود؛ مطالعات ترجمه ای توصیفی متمایل به فرایند- توصیف فرایند یا فعالیت ترجمه کردن؛ مطالعات ترجمه ای توصیفی متمایل به کارایی- که بر زیر دسته موقعیت فرهنگی- اجتماعی ترجمه تمرکز دارد (1975-1995: 72-73).
در رابطه با مطالعات ترجمه ای تئوریکی، هولمز تمایزی بین تئوریهای عمومی و جزئی را نشان داد و سپس شش زیر دسته تئوری جزئی را پیشنهاد داد که همگی انحصاری (محدود) هستند: مطالعات ترجمه ای تئوریکی محدود شده به حداقل- ترجمه بشری، به ترجمه شفاهی و نوشتاری تقسیم میشوند، ترجمه ماشینی و ترجمه ی مختلط؛ مطالعات ترجمه ای تئوریکی محدود شده به ناحیه- به ناحیه فرهنگی و زبانی محدود شده است-؛ مطالعات ترجمه ای تئوریکی محدود شده به رتبه- متون در سطح جمله یا کلمه تحلیل میشوند؛ مطالعات ترجمه ای تئوریکی محدود شده به نوع متن- علمی، ادبی یا متن مرتبط با علوم الهی، مطالعات ترجمهای تئوریکی محدود شده به زمان هستند- تفاوتهای بین متون قدیمی و معاصر تحلیل میشوند-؛ مطالعات ترجمه ای تئوریکی محدود شده به مشکل- با مشکلات هنگام ترجمه نامها یا کنایه یا استعاره ها سروکار دارد (1975-1994: 74-76).
با در نظر گرفتن مطالعات ترجمه ای کاربردی، هولمز تمایزی بین زیردسته ها ایجاد کرد: آموزش مترجم – این موضوع از طریق آزمون اکتساب زبان دوم و تربیت مترجم انجام میشود-؛ اهداف ترجمه ای – که مربوط به اهداف لغت نویسی و اصطلاحات علمی و گرامر است- ؛ رویه ترجمه – هدف محقق ارائه مشورت اطلاعاتی به دیگران در تعریف مکان و نقش مترجمان، ترجمه کردن و ترجمه ها در جامعه در ابعاد بزرگ-؛ و نقد ترجمه – هولمز تایید کرده است که سطح پایینی از انتقاد در واحد زمان وجود داشته است – (1975-1994: 77-78). از این رو، هولمز ادعا نموده است که این سه زیردسته ها یا زیرشاخه ها نمیتوانند از یکدیگر که مکمل همدیگر هستند، جدا کرد.
از این رو، TS از ناحیه بطور کامل مشاهده نشده مطالعه تغییر یافته است که شامل فعالیت مکانیکی انتقال از یک مورد به مورد دیگر و بودن مطالعه عمیق و بخوبی شناخته شده و فعال از نظر علمی، میباشد.
مرکز ترجمه STC
|
|
تاریخ درج خبر:29 خرداد ,1395 11:59 ق.ظ |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|