• L’OSPITE È COME IL PESCE DOPO TRE GIORNI PUZZA میهمان مثل ماهی است که بعد از سه روز بو می دهد
 
 

 
در افسانه ها آمده است که آیین پادشاهی به دست کیومرث بنیان نهاده شده است. گویند که پادشاهی او همراه با عظمت و شکوه، قانون مندی و فراوانی بوده است. کیومرث پادشاه جهان در کوه ها برای خود تختی ساخت با شکوه که از عظمت قسمتی از این تخت از پایین کوه قابل دیدن بود.
کیومرث بخاطر دانش و هنرمندی خود توانسته بود به پادشاهی برسد و همه موجودات از رفاه و آرامشی که در اختیار مردم قرار داده بود او را ستایش می کردند حتی حیوانات وحشی در برابر او کرنش می کردند.  کیومرث به مردم آموخت خوردنی ها و پوشیدنی ها را تهیه کنند که تا آن زمان هیچ کس چنین چیزی ندیده بود. پادشاهی کیومرث سی سال بود.
داستانی از شاهنامه
کیومرث پسری خوب روی داشت که مانند پدرش هنرمند و جویای نام بود. بزرگترین دلخوشی پیرمرد دیدن روی فرزند قوی هیکل و خوش چهره اش بود اما کیومرث همیشه دلنگران از دست دادن سیامک بود.
چنین است آیین و رسم جهان پدر را بفرزند باشد توان
کیومرث در این جهان دشمنی نداشت مگر اهریمن که از رشک همیشه در فکر برافکندن پادشاهی او بود. اهریمن فرزندی داشت که شبیه به گرگی مهیب بود این بچه دیو برای نبرد آبدیده شده بود و سپاهی بزرگ فراهم کرده بود از شیاطین و دیوها. اهریمن شروع به خبر پراکنی کرد تا سیامک جویای نام را به نبرد تحریک کند و همزمان به پسرش فرمان داد تا به سمت تخت و تاج کیومرث شاه لشکر کشی کند و کیومرث شاه که گمان نمی کرد در این دنیا بدخواهی داشته باشد در آسودگی به سر می برد و همانطور که اهریمن می خواست خبر به سیامک رسید سیامک هم که خونش به جوش آمده بود با سپاه خود راهی نبرد با لشکر دیوان شد. در آن زمان هنوز زره جنگی ساخته نشده بود و سیامک هم با لباسی از پوست پلنگ به جنگ لشکر دیوان رفت.
بپوشید تن را بچرم پلنگ که جوشن نبود آنگه آیین جنگ
سیامک با سینه برهنه به جنگ لشکر دیو ها رفت و سپاهش از پشت سر او را همراهی می کردند از لشکر دیوها سر و صدای مهیبی به گوش می رسید به گونه ای که دل هر کسی را به لرزه می انداخت تا اینکه دو سپاه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند اهریمن فریاد می کشید و هماورد می طلبید و سیامک یک تنه در مقابل او ایستاد با لباسی از پوست پلنگ  و سینه ای برهنه در برابر دیو بدکار. دیو ضربه ای مهیب به سیامک زد و پسر پادشاه نقش زمین شد دیو با چنگال خود جگرگاه پهلوان را درید و بدین ترتیب سیامک کشته شد و سپاه بدون فرمانده شکست خورد.
وقتی که پادشاه از مرگ فرزندش آگاه شد جهان در برابر چشمانش تیره و تار شد شهنشاه از تخت فرود آمد و به سر و صورت خود می زد و گریه و زاری می کرد. سپاهیان، حیوانات و پرندگان همه به سمت کوه روان شدند و یک سال سوگواری کردند بعد از یک سال سوگواری از جانب کردگار فرمان آمد که بیش از این زاری و ناله مکن سپاهی آمده کن و از بین آنها یکی گُرد برگزین و آن دیو بدکار را از بین ببر و کینه را هم از دلت بیرون کن و از آن پس شاه جهان دست به آسمان برداشت و با پروردگار راز و نیاز کرد چشانش را پاک کرد و برای اجرای فرمان ایزد یک لحظه را هم از دست نداد.
سیامک پسری به نام هوشنگ داشت که همیشه به فرمان پدر بزرگش بود هوشنگ بسیار با هوش بود و پدر بزرگش او را به یاد پسر پرورش می داد و برای جانشین خود به هیچ کس جز او فکر نمی کرد. پادشاه پس از اینکه دل خود را از کینه بشست هوشنگ را فراخواند و همه راز ها، دانش ها و فنون را با او باز گفت به او گفت که من لشکری از پریان و شیر و پلنگ از درندگانی چون گرگ و ببر حیوانات وحشی و پرندگان فراهم خواهم آورد تو از جلو و من از پشت سر سپاه خواهم آمد که من پیر هستم و تو باید سالار سپاه باشی و این چنین به میدان نبرد رفتند دیو سیاه بدن ترس در مقابل آنها ایستاد دو لشکر به سمت یکدیگر حمله کردند از گرد و غبار دو سپاه آسمان سیاه شده بود. دیوها از تعداد زیاد سپاه به ستوه آمده بودند و هوشنگ با دیو سیاه پنجه در پنجه شد و چنان فشاری بر او آورد که مرگ را به چشمان خود دید او را با سر به زمین کوفت و سر از تنش جدا کرد. هوشنگ سر دیو سیاه را به نزد کیومرث برد و مقابل پاهای او انداخت و این نبرد با پیروزی به پایان یافت اما کیومرث که گویی منتظر این پیروزی بود و برای آن زندگی می کرد چندی بعد دار فانی را وداع گفت ولی نام نیک او باقی ماند. و این است آیین روزگار پس از کیومرث هوشنگ به جای پدر بزرگش پادشاه شد.
 
ترجمه - مرکز ترجمه - موسسه ترجمه - دارالترجمه -ترجمه دانشجویی - ترجمه دانشگاهی -دانشگاه قشم - مرکز ترجمه قشم - مرکز ترجمه آنلاین قشم - دارالترجمه قشم - موسسه ترجمه قشم - دانشجویان دانشگاه قشم -مرکز ترجمه آنلاین - آنلاین ترجمه - قشم
تاریخ درج خبر:18 تير ,1396 10:54 ق.ظ

 

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

 
عبارت درون کادر

کلیه حقوق این سایت برای مرکز ترجمه STC محفوظ است