ترجمه: «تنور رمبید»
مترادف فارسی: «تاپو ترکید.»
مترادف فارسی: «پا سبک کردن.»
Der Berg hat ein Mäuslein geboren
Der Berg kreißte und gebar eine Maus
Der kreißende Berg, gebiert nur eine Maus
ترجمه: «کوه یک موش کوچک زائید»
ترجمه: «کوه وضع حمل کرد و موشی به دنیا آورد»
ترجمه: «کوه حامله، یک موش زائید»
مترادف فارسی: «کوه کندن و موش بر آوردن.»
مترادف فارسی: «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»
Der Fisch fängt am Kopf an zu stinken
ترجمه: «ماهی از سر میگندد»
مترادف فارسی: «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم.» مولوی
Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln
ترجمه: «احمقترین کشاورزان، بزرگترین سیبزمینیها را حاصل میآورند»
مترادف فارسی: «جاهل را غنیتر میرسد روزی.»
مترادف فارسی: «انگور خوب را شغال میخورد.»
مترادف فارسی: «خربزه ی خوب را خر میخورد.»
مترادف فارسی: «به نادانان خدا چندان رساند// که صد عاقل در آن حیران بماند»
E
مرکز ترجمه,ترجمه,ترجمه متون,ترجمه مقالات,ترجمه مهندسی,ترجمه پزشکی,دارالترجمه
|