Борода не делает философом.
ریش کسی را فیلسوف نمی کند
عینک سواد نمی آورد.
Бог правду видит.
خداوند حقیقت را می بیند
خدایی بالای سر هست
В гостя́х хорошо́, а до́ма лу́чше.
گشت و گذار خوب است، اما خانه از آن بهتر است.
هیچ کجا خانه آدم نمی شود.
В Ту́лу со свои́м самова́ром не е́здят.
هیچ کس در سفر به تولا با خودش سماور نمی برد (تولا مرکز سماور سازی روسیه)
زیره به کرمان بردن خطاست.
Ви́дит о́ко, да зуб неймёт.
چشم می بیندش اما دهان نمی گیردش (آرنج را)
به چشم آسان می آید اما غیر ممکن است.
Волк в ове́чьей шку́ре.
گرگ در پوست گوسفند.
گرگی در پوست میش
مرکز ترجمه STC
www.stctranslation.ir
|