• L’OSPITE È COME IL PESCE DOPO TRE GIORNI PUZZA میهمان مثل ماهی است که بعد از سه روز بو می دهد
 
 

 
هفت گفتار درباره ترجمه
 
"در تمامی مقاله ها سعی بر آن بوده تا به كمك مبانی زبانشناسی به بررسی موضوعات پرداخته شود. شاید در دید نخست، بررسی مسایل ترجمه از دیدگاه زبانشناسی برای بسیاری از مترجمان با سابقه قابل توجیه ننماید، اما آنچه امروزه تحت عنوان «ترجمه شناسی» مطرح است، به ما نشان می دهد كه بررسی نظری مبانی ترجمه، بدون آشنایی با اصول زبانشناسی ممكن نمی نماید.
 
تجربه نیز نشان داده است كه نزدیك به تمامی آنچه درباره مسایل نظری ترجمه نوشته شده، از آن كسانی است كه یا زبانشناسند ویا به نوعی با این دانش آشنایی دارند. نگارنده این سطور بر ابن باور نیست كه هر كه ترجمه می كند می بایست با زبانشناسی آشنایی داشته باشد اما اعتقاد دارد كه آموزش ترجمه و بررسی مسایل ترجمه بدون در نظر گرفتن مبانی دانش زبانشناسی ممكن نیست."
 
گفتار اول: نگاهی به مبانی ترجمه
 
ترجمه عبارت است از برگردان متنی از زبان مبدا به زبان مقصد بدون كوچكترین افزایش یا كاهش در صورت و معنی. این تعریف اگرچه دقیق است اما صرفا جنبه نظری دارد، زیرا هیچ پیامی را نمی توان بدون تغییر در صورت و معنی از زبانی به زبان دیگر منتقل كرد. این مساله به ساختارهای متفاوت زبانها باز می گردد. هر زبان از واژگان خاص خود استفاده می كند؛ هر یك از این واژه ها معنی یا معانی ویژه خود را داراست. همنشینی واژه ها در هر زبان بكار می رود می تواند معنی یا معانی ویژه ای برای خود داشته باشد كه در نتیجه انتقال هر یك از این جملات بدون دستكاری، حذف برخی از ویژگیها  یا اضافه كردن ویژگی های دیگر امكان پذیر نمی نماید. بدین ترتیب در كنار ترجمه بعنوان یك حرفه كه سابقه ای چند هزار ساله دارد، دانش «ترجمه شناسی»[1] نیز به وجود آمد تا به بررسی نظری چند و چون این مساله بپردازد.
 
از طریق زبانشناسی مشخص شد كه ساخت صوری و معنایی زبانها با یكدیگر تفاوت دارند و عناصر سازه ای هر زبان در تمامی سطوح دارای بافت و نظامی منسجم است. مشخص شد كه از طریق تحلیل تقابلی[2] می توان سطوح مختلف آوایی، واژگانی و نحوی زبانها را با یكدیگر مقایسه كرد و وجوه اشتراك و افتراق آنها را مشخص ساخت.
 
بتدریج مواد اولیه بررسی های زبانشناختی بویژه معنی شناسی در مطالعه مسایل ترجمه بكار گرفته شد و به پیدایش دانشی انجامید كه امروزه بدان نام ترجمه شناسی نهاده اند.
 
گونه های ترجمه:
 
ترجمه در نخستین گام به دو گونه ترجمه شفاهی[3] و ترجمه مكتوب[4] قابل تقسیم است. ترجمه شفاهی برگردان گفته ای از زبان مبدا به زبان مقصد است و ترجمه مكتوب طبعا به نوشتار و برگردان یكی از این دو اصطلاح وابسته به ابزار بكار رفته در زبان مبدا است.
 
ترجمه شفاهی:
 
ترجمه شفاهی دارای دوگونه اصلی است:
 
الف- ترجمه همزمان[5]
 
ب- ترجمه ناهمزمان[6]
 
تفاوت میان این دوگونه ترجمه شفاهی در انتخاب برش ساختاری گفته در ارتباط با زمان است. در ترجمه شفاهی همزمان، مترجم با درك یك یا چند واژه نخست گفته در زبان مبدا به برگردان آن می پردازد و با اندك اختلاف زمانی پس از پایان گفته در زبان مبدا، برگردان را در زبان مقصد به پایان می برد. در ترجمه شفاهی ناهمزمان یا پیاپی گفته زبان مبدا برش می خورد و مترجم پس از درك برش مذكور كه معمولا بیش از یك جمله است، در زمان مكث گوینده، برگردان آن بخش از گفته را در اختیار مخاطب یا مخاطبین قرار می دهد. امكان بكارگیری ترجمه همزمان به آرایش واژگان[7] دو زبان مبدا و مقصد وابسته است. در ترجمه ناهمزمان، مترجم می بایست تمامی یك برش از گفته را در حافظه خود نگاه دارد؛ این كار در برخی موارد با یادداشت برداری امكان پذیر خواد بود و در شرایطی خاص متضمن آگاهی مترجم از تندنویسی یا اختصارنویسی است.
 
مهمترین عامل تمایز بین ترجمه شفاهی و مكتوب، مساله زمان است. زمان در ترجمه شفاهی چند لحظه یا دقیقه ای بیش نیست، درحالیكه برای ترجمه مكتوب چنین نیست. امكان استفاده از زمان در ترجمه مكتوب به سنجیده تر شدن متن ترجمه شده می انجامد؛ بكارگیری ابزارهای كمكی از قبیل فرهنگ لغات نیز می تواند به این سنجیدگی كمك كند.
 
تفاوت میان ماهیت ترجمه شفاهی و مكتوب به تمایز میان مترجم شفاهی و كتبی می انجامد. مترجم شفاهی الزاما مترجم كتبی خوبی نیست و عكس این موضوع بیشتر صادق است. مترجم شفاهی می بایست آگاهی كامل از موضوع مورد ترجمه داشته باشد، اما این آگاهی برای مترجم كتبی الزامی نیست. از سوی دیگر در اختیار نداشتن زمان برای مترجم شفاهی، برگردان نسیجده او را از قبیل عدم رعایت ترتیب واژه ها، بكارگیری ویژگیهای گفتاری و جز آن قابل توجیه می سازد، لیك چنین توجیهی برای محصول كار مترجم كتبی وجود ندارد.
 
ترجمه مكتوب
 
حوزه كاربرد ترجمه شفاهی بسیار محدود است و بیشتر در محافل سیاسی، مصاحبه ها و گفتگو های دولتی مورد استفاده قرار می گیرد. زمینه های مورد ترجمه نیز به چند زمینه سیاسی، اقتصادی، نظامی و جز آن محدود می شود، اما در ترجمه  مكتوب چنین نیست. محدودیتی برای ترجمه مكتوب نمی توان قایل شد. تنها محدودیت موجود، نوشتاری بودن زبان مبدا است و بس.
 
واحد ترجمه
 
برشی از زنجیره مورد ترجمه از سوی مترجم بعنوان واحدی برای معادل یابی در نظر گرفته می شود، واحد ترجمه نام دارد. واحد ترجمه می تواند واژه، جمله یا عبارت باشد. ترجمه بر حسب واحد برگزیده شده، دست كم دارای سه مرحله زیر است:
 
الف- ترجمه تحت اللفظی
 
واحد ترجمه در این مرحله واژه است، بدین معنی كه دربرابر هر واژه متن زبان مبدا، واژه ای از زبان مقصد آورده می شود. این مرحله از ترجمه برای برگردان بسیاری از شبه جمله ها و واژه های مركبی بكار می رود كه معادل دقیقی برای آنها در زبان مقصد موجود نیست.
 
 ژرف ساخت:deep structure
 
مشخصه های واجی:phonological features
 
در اینجا می بینیم كه ترجمه تحت اللفظی كارایی كافی دارد؛ اما به ندرت می توان جمله ای را تماما به همین صورت ترجمه كرد زیرا در چنین شرایطی یا ساخت دستوری زبان مبدا به زبان مقصد تحمیل می شود؛ مانند:
 
He gave me a book to read
 
او داد به من كتابی برای خواندن
 
و یا جمله بدست آمده در زبان مقصد مفهوم جمله زبان مبدا را ندارد!
 
He kicked the bucket
 
او به سطل لگد زد.
 
ب- ترجمه جمله
 
در این مرحله، واحد ترجمه جمله است. در این ترجمه قواعد دستوری و شیوه آرایش واژگان در زبان مبدا در نظر گرفته می شود.بدین ترتیب هر یك از جملات متن زبان مبدا با حفظ معنی تك تك واژه ها به جمله ای در زبان مقصد ترجمه می شود.
 
پ- ترجمه آزاد
 
در این مرحله واحد ترجمه عبارت یا پاراگراف است. مترجم در چنین مرحله ای پیام متن زبان مبدا را در مجموعه جملاتی از زبان مقصد بدست می دهد. در این ترجمه افزایش و كاهش در نهایت خود بكار خواهد رفت.
 
بدین ترتیب می بینیم كه جمله واحد مطلوب ترجمه بشمار می رود، هرچند ترجمه تحت اللفظی و ترجمه آزاد نیز در شرایطی خاص راهگشاست. در بسیاری از مواردی كه متن زبان مبدا با برچسب «ترجمه ناپذیر» مشخص می گردد، تنها راه حل ترجمه آزاد است.
 
ترجمه ارتباطی[8] و ترجمه معنایی[9]
 
در جریان ترجمه، مترجم با دو زبان مبدا و مقصد درگیر است. او می بایست سعی بر آن داشته باشد كه خواننده، ترجمه اش را دریابد و ضمنا پیام نویسنده نیز تحریف نشود. مترجم در این میان بسته به نوع متن و هدف ترجمه گاه بیشتر به گیرنده پیام و گاه بیشتر به فرستنده پیام توجه نشان خواهد داد.
 
ترجمه معنایی، نویسنده را مهمتر از خواننده در نظر می گیرد. بدین ترتیب این امكان همواره وجود دارد كه ساختهای صوری و معنایی نامانوس به زبان مقصد راه یابد. در ترجمه معنایی سعی بر آن است تا تمامی الگوهای ساختی و معنایی زبان مبدا به زبان مقصد برگردد و گاه بر آن تحمیل شود و طبیعی است كه چنین ترجمه ای را براحتی نمی توان خواند.
 
از سویی دیگر، در ترجمه ارتباطی، خواننده مهمتر از نویسنده بشمار می رود. مترجم سعی بر آن خواهد داشت تا متن ترجمه شده را حتی الامكان برای خواننده مانوس سازد، بدین ترتیب این امكان همواره وجود دارد كه متن بدست داده شده، بطور كامل گفته نویسنده نباشد.
 
آنچه پیشتر تحت عنوان ترجمه تحت اللفظی مطرح شد، گرایش به سمت ترجمه معنایی دارد و ترجمه آزاد نیز به ترجمه ارتباطی گرایش نشان می دهد.
 
برای درك بهتر موضوع می توان از نمونه هایی استفاده كرد:
 
 More catholic the Pope
 
ترجمه معنایی: كاتولیك تر از پاپ
 
ترجمه ارتباطی: كاسه داغ تر از آش
 
She looks like a red rose
 
ترجمه معنایی: مثل گل سرخ می ماند.
 
ترجمه ارتباطی: مثل ماه می ماند.
 
هر دو مثال، نمونه هایی از ضرب المثل ها، عبارت های تشبیهی و اصطلاحاتی هستند كه می توانند كاربرد ترجمه ارتباطی را توجیه كنند؛ هر چند چنین توجیهی مطلق نیست، زیرا افراط در ترجمه ارتباطی می تواند به حذف رنگ و بوی فرهنگی زبان مبدا بیانجامد.
 
[1]. Translatology
 
[2]. Contrastive analysis
 
[3]. Interpretation
 
[4]. Translation
 
[5]. Simultaneous
 
[6]. Consecutive
 
[7]. Word Order
 
[8]  .Communicative translation
 
[9]. Semantic translation
مرکز ترجمه STC
تاریخ درج خبر:16 آبان ,1395 5:12 ب.ظ

 

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

 
عبارت درون کادر

کلیه حقوق این سایت برای مرکز ترجمه STC محفوظ است