|
سرنوشت شوم فرزند نوری زاد!
چه سرنوشت بد و شومی دارند، افرادی که خود را اینگونه می فروشند و گمراه می شوند.
سرنوشت شوم فرزند نوری زاد!به گزارش خبرنگار اتاق خبر 24:
جاذبه و دافعه در اسلام و انقلاب وجود دارد، این جاذبه و دافعه برای دفع شر و دشمنی ها است و آن جاذبه برای جذب حداکثری است.
البته تنها جذب مخالف نیست بلکه جذب همه افراد جامعه است که در انقلاب نقش داشته اند و مهمتر از آن نگهداشتن آنها، درواقع جاذبه همراه با نگهداشتن است.
حفظ هواداران و حامیان انقلاب اسلامی که قاطبه اقشار جامعه را تشکیل می دهند وظیفه همه دست اندرکاران و مسئولین نظام و مردم انقلابی است.
ریزش در انقلاب اتفاق خوبی نیست، جاذبه باید با شدت بیشتری از دافعه جریان داشته باشد.
اما در این میان هستند افرادی که علیرغم همه توجه انقلاب و نظام به آنها و دادن فرصت های طلایی، چپ می کنند و بیراهه می روند.
دلایل آن هم بسیار است، مهمترین دلیل چپ کردن برخی افراد و رویگرداندن از انقلاب اسلامی، کم ظرفیتی و بی ظرفیتی این افراد به همراه ضعف اعتقاد قلبی آنها به آرمان های انقلاب اسلامی و مردم است.
چنین افرادی چند صباحی خود را انقلابی نشان می دهند و کارهایی هم انجام می دهند اما پس از گذشت زمان کوتاهی یا فریب می خورند و به جاده خاکی می زنند یا این که به خاطر نرسیدن به اهداف که می تواند از هر جنسی باشد، از انقلاب می برند و خود را روشنفکر جلوه می دهند و حتی نقش اپوزیسیون را بازی می کنند.
از این دست آدمها زیاد پیدا می شوند. خودشان هم نمی دانند چه می خواهند. تنها می دانند که باید اکنون به مخالفت بپردازند و ضد انقلاب شوند.
برخی مقاطع و اتفاقاتی که در جریان انقلاب افتاده، باعث شده است تا چنین افرادی که معمولاً وابسته به گروه ها و جناح های سیاسی هم هستند، ماهیت خود را بیشتر بروز دهند.
در یک مقطع، فتنه 78 و در مقطعی دیگر فتنه 88 چهره واقعی برخی افراد، شخصیت ها و گروه های سیاسی را از پس پرده بیرون آورد و به مردم نشان داد.
عده ای از این افرادی که تا پیش از این انقلابی بودند، یا به خارج می روند و یا عده ای دیگر جلای وطن نمی کنند و می مانند. هر کدام از این افراد خسارت ها و هزینه هایی برای انقلاب و کشور دارند.
برای این افراد باید این مثل را به کار برد که نمک می خورند و نمکدان می شکنند، نمک نشناسی در وجود چنین شخصیت هایی موج می زند. این نمک نشناسی ها آنگاه ناهنجارتر و وخیم تر می شود که یا خود یا فرزندانشان از ایران خارج می شوند و به گروهی می پیوندند که دستان این گروه تروریستی به خون مردم بی گناه ایران اسلامی آغشته است.
محمد نوری زاد یکی از همان افرادی است که شرح آن در بالا رفت. او در فتنه 88 به خیل فریب خوردگان پیوست و راه انقلاب را از یاد برد و بیراهه را در پیش گرفت.
اکنون نه تنها او از آرمان های انقلاب بریده و پشت کرده و ضد انقلاب شده است، بلکه فرزند او یک گام از پدرش جلوتر رفته و به گروهک تروریستی منافقین پیوسته است.
پس محمد نوری زاد با انتشار بیانیه ای پیوستن خود را به گروهک تروریستی منافقین اعلام کرده و نوشته است که در همایش اخیر این گروهک که با حضور و حمایت سعودی ها در فرانسه برگزار شد نیز شرکت کرده است.
عکس هایی هم از فرزند نوری زاد در همایش منافقین منتشر شده و بیانیه هم به طور کامل از سوی او درج شده است.
اباذر نوری زاد در بیانیه خود به ارکان نظام و اعتقادات مذهبی مردم توهیم کرده و نوشته است که شرکت در مراسم منافقین آرزوی دیرینه اش بوده است.
مردم و انقلاب زخم خورده گروه تروریستی منافقین هستند و گوشه گوشه شهر و خیابان و کوچه این کشور یادگاری از جنایات و اقدامات تروریستی را در خود دارد.
نمی توان هیچگاه فراموش کرد که این فرقه جنایتکار وطن فروش، در دوران 8 سال دفاع مقدس در کنار صدام دشمن مردم ایران قرار گرفت و در جنایات او شریک شد.
نوری زادی که دم از اسلام و احکام اسلامی می زند و خود را مسلمان می داند و اصلاح آن را خواستار است و جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارد و علیه آن قدام می کند، اکنون پاسخ دهد آیا منافقین نسبتی با اسلام، مسلمانی و انقلاب اسلامی دارند؟
آیا میان منافقین و ایران اسلامی، منافقین محبوب تر هستند؟
پیوستن فرزند محمد نوری زاد به منافقین دستپخت آموزه ها و روش های تربیتی ای است که او در پرورش پسر خود به کار برده است و نمی توان کتمان کرد که شاید برای دیگر فتنه گرانی که در سال 88 کشور را به آشوب و اغتشاش کشاندند، چنین اتفاقی نیفتد، یا خود به منافقین می پیوندند یا این که فرزندانشان منافق می شود.
چه سرنوشت بد و شومی دارند این افراد که خود را اینگونه می فروشند و گمراه می شوند.
مرکز ترجمه stc
|
